چطور فلسفه زندگی خود را پیدا کنیم؟
چطور فلسفه زندگی خود را پیدا کنیم؟
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما مخاطب محترم و خوشحال هستم که این مقاله از سایت تفکر نوین را مطالعه می فرمائید برای پیدا کردن فلسفه زندگی خود می توانید از موارد زیر استفاده کنید این ۵ مورد بخشی از کتاب زندگی در دستان تو می باشد.
۱- به ریشههایتان برگردید
راه اول پیدا کردن فلسفه زندگی خود این است که لازم است این نکات را به یاد داشته باشید: برای رسیدن به کشف معنای زندگی خود میبایست آن کاری که انجام میدهید را دوست داشته باشید و با آن عمیقاً ارتباط برقرار کنید.
علایق شما باید در حوزه خود بهترین باشند و از حدود دقت و هوشیاری خارج نشوند، مثلاً علی دایی در فوتبال توانسته این دستاورد را بهدست بیاورد، اگر در رشته تحصیلی خودش فعالیت میکرد
مطمئناً این اتفاق نمیافتاد، یا مثلاً پروفسور سمیعی در در رشته تخصصی خود بهترین است، اگر جای فرد دیگری بود، شاید به این عملکرد و جایگاه نمیرسید.
نکته مهم این است که باید دنبال موضوعی بروید که بعد از تکرار آن بههیچوجه خسته نشوید و همیشه نسبت به آن کنجکاو هستید، شما چیزی خلق نمیکنید، بلکه باید چیزی را جستوجو و کشف کنید که در تمام مدت، در درونتان به شکلی مشخص و دقیق وجود داشته باشد،
اگر با قلبتان ارتباط درونی برقرار کنید، در هر سنی که باشید، زندگیتان را با جرقهای روشن میکند و به مسیری میبرد که سرانجام به تکلیف زندگیتان ختم میشود.
مقاله زیر می تواند به شما کمک کند تا با موارد بیشتری آشنا شوید!
خداوند چرا ما را آفریده است؟؟
۲- از بهترین موقعیتها استفاده کنید
راه دوم پیدا کردن فلسفه زندگی خود این است که مسیر دنیا شبیه به نظام اقتصادی است، در این نظام، مردم برای بقا و بهدست آوردن منابع باهم کار میکنند، اما اغلب آنها در یک مکان جمع میشوند و ازدحام میکنند.
درنتیجه، پیشرفت کردن در آن مکان سختتر خواهد بود. کار در چنین حوزههایی باعث میشود تلاش برای جلبتوجه، پرداختن به بازیهای سیاسی و دستیابی به منابع کمیاب به اقدامی فرساینده تبدیل شود.
شما زمان زیادی را صرف بازی کردن میکنید، درنتیجه، وقت کمی برای دستیابی به مهارت برایتان باقی میماند. شما فریبخورده هر حوزهای میشوید، زیرا به دیگران مینگرید و میبینید آنها مالک زندگی خوبی هستند، بنابراین در مسیر آنها گام برمیدارید و نمیدانید روشهای بسیار متفاوتی هم وجود دارد!
بازی موردنظر شما متفاوت است، شما باید برای زندگیتان مسیری انتخاب کنید که بتوانید بر آن مسلط شوید. این جستجو برای یافتن موقعیت، هرگز نمیتواند ساده باشد و مستلزم بردباری و در پیش گرفتن استراتژی خاصی است.
کاری را باید انجام دهید که دوست دارید رشتهای که در آن تحصیل میکنید اگر حال شمارا خوب نکند و باعث عذاب شما باشد، این معنی را میدهد که فقط برای دریافت مدرک در این رشته تحصیل میکنید که این مسیر اشتباهی است،
پس اگر اکنون اواسط راه یا هرجای دیگری که هستید فکر کنید که آیا واقعاً این مسیر زندگی شما هست یا خیر؟ اگر اینچنین نیست باید مسیرتان را عوض کنید.
کتاب زیر می تواند به شما کمک کند تا رسالت خود را پیدا کنید آن را جدی بگیرین!
۳– از مسیر نادرست دور ماندن
راه سوم پیدا کردن فلسفه زندگی خود این است که در اصل انتخاب مسیر نادرست در زندگی، به دلیل جذب شدن به سمت آن مسیر بنا به دلایل نادرست است، دلایلی مانند پول، شهرت، توجه و… اگر به توجه نیاز داشته باشیم،
اغلب نوعی خلأ درونی را احساس میکنیم که امیدواریم آن را با عشقهای عموماً نادرست اما پذیرفتهشده پرکنیم. درعینحال، چون انتخاب ما غلط است، به عمیقترین تمایلات ما پاسخ داده نمیشود و ما بهندرت به کمال دلخواه میرسیم،
سرانجام نیز به دلیل همین مسئله کارمان افت پیدا میکند و توجهی که احتمالاً در ابتدا دریافت میکردیم، رو به افول میگذارد و روندی دردناک را پشت سر خواهیم گذاشت.
اگر پول و آسایش نهایت آرزوهای ما باشند، نباید درگیر اضطراب شویم. ما فقط به حمایت والدینمان نیاز خواهیم داشت، هرچند آنها قاطعانه ما را به سمت کار سودآور راهنمایی میکنند.
پیشنهاد می کنم این ویدئو در مورد قانون دارما را هم ببینید
بدون اینکه به ندای درونی ما توجه داشته باشند. باکمی موشکافی درمییابیم که این موضوع میتواند دلیل دیگری نیز داشته باشد، اکنون آزادی ما نسبت به زمانی که آنان همسن ما بودند، بیشتر است؛ بنابراین شاید ذرهای به ما حسادت کنند. استراتژی شما میبایست دو مرحله داشته باشد:
ابتدا قبل از اینکه به اعتمادتان ضربهای وارد شود، درک کنید راهتان را بر اساس دلایل نادرست انتخاب کردهاید. سپس با جدیت با نیروهایی که شمارا از مسیرتان منحرف میکنند و نیاز به توجه و تأیید، شمارا به انحراف میکشاند به مخالفت برخیزید.
اگر احساس میکنید والدین شما در مقابل خواستهی شما عصبانی و ناراحت میشوند، همین امر میتواند نیرویی باشد که شمارا وارد حرفهای نامرتبط کند. شما برای پیشرفت باید مسیری مستقل از خواستههای پدر و مادرتان در پیش بگیرید و شخصیت خاص خود را پیریزی کنید.
به احساستان اجازه دهید طغیان کنند تا نیرو و انگیزه سراسر وجودتان را در بربگیرد. اگر این مانع مسیر شمارا سد کرد، باید آن را کنار بزنید و مسیرتان را باز کنید.
۴- گذشته را فراموش کنید
راه چهارم پیدا کردن فلسفه زندگی خود این است که شما در موقعیت ویژهای قرار ندارید. پافشاری در امری، شمارا به مقام یا ورود به جمعی خاص نمیرساند.
شما و تکلیف زندگیتان بههمپیوسته شدهاید تا کاملاً تجلی یابد. شما موظف هستید تکلیف خود را بیابید، این کار به شما کمک میکند که در ابهام نباشید و از گذشتهای که غیر قابل بازگشت است رهایی یابید.
دگرگونی، بهویژه در هرلحظه از تغییرات بنیادی، امری اجتنابپذیر است. از زمانی که شما متعلق به خودتان شدید، موظف میشوید تغییرات احتمالی را در مسیر حرفهای شدن بهدرستی پیشبینی کنید.
شما میبایست تکلیف زندگیتان را با این چرخهها تطبیق دهید و نادیده گرفتن بعضی چیزها را تمرین کنید. این اقدام کمک میکند تا مخاطرات و سختیها را با موفقیت پشت سر بگذارید. شما موظف به انجام دادن این کار هستید، بنابراین همیشه دنبال وفق دادن خود با شرایط مختلف باشید.
اگر تغییرات به شما فشار بیاورد، باید در مقابل وسوسه واکنش افراطی مقاومت کنید و از تأسف خوردن برای خودتان دستبردارید. باید دید درگذشته به چه چیزی علاقه داشتید و از آن استفاده کنید، مهم راه استفاده از آن است،
چون گذشته برای هدر دادن نیست برای تجربه بوده است، پس باید بیشترین چیزی که میتوانیم از آن برداریم را برداریم! توجه کنید زمان با بیرحمی میگذرد و امروز میشود گذشته فردا، اگر امروز برای خود کاری نکنید هیچ موقع هم نخواهید کرد، چون مغز شما اجازه نمیدهد کار جدید را آغاز کنید.
انسانی که می خواهد پیشرفت کند باید از گذشته خود فقط یک چیز را بردارد و آن تجراب گذشته است!اگر دائم فکر به گذشته باشید و دائما در گذشته خود باشید هیچ موقع نمی توانید در زمان حال زندگی کنید!
تصمیم بگیرید که ایا فکر کرده به گذشته سودی خواهد داشت؟مسلما فقط مغز خود را پر از افکار خواهید کرد،پس تصمیم بگیرید که با فکر به آینده اب تجراب گذشته در زمان حال زندگی کنید
۵- یافتن راه پیش رو (تحمل سختیها)
راه پنجم پیدا کردن فلسفه زندگی خود این است که هیچگاه مسیر مقدر شده برای شما عاری از نیکیها نخواهد بود. شما احتمالاً با انواع رنجهای ناپیدا مواجه خواهید شد.
بیشتر اوقات به دلیل چشمداشت مادی، احتمالاً از ضروریترین چشماندازهای خوشبختی روی بر خواهید یافت، اما ازآنجاکه این روش با درونیات عمیق شما همسو نیست، سرانجام از پا درخواهید آمد و پول به سویتان سرازیر نخواهد شد.
شما به دنبال کسب پول بیشتر از منابع راحتتر میگردید و پیش از مسیر مخصوص خودتان فاصله خواهید گرفت، آنگاه بهوضوح یقین خود را از دست خواهید داد و ناگهان در مسیری با پایان تلخ روبرو خواهید شد.
در این شرایط، حتی اگر نیازهای مادی شما برآورده شوند، از درون احساس خلأ خواهید کرد، این خلأ بهاجبار با باورها، مواد مخدر یا سرگرمیهای دیگر پر میشود. اینجا هیچ حالت میانهای وجود ندارد. هیچ راهی برای گذشتن از این چالش در کار نیست. آنگاه درمییابید به دلیل عمق رنج و ناامیدی، چقدر از مسیرتان منحرف شدهاید.
شما باید اجازه دهید جوهره مرگ و زندگی شمارا هدایت کند. لازمه پیمودن این مسیر حس رضایتمندی است. وقتی نتیجهی کار را برای خودتان روشن ساختید، باید حداقل روی ۵ تا ۱۰ سال آینده تمرکز کنید.
فرآیند پیمودن مسیر همیشه پر از چالش و دلخوشی است و بازگشت شما به مسیر اصلی بیشک به شما قدرت تحلیل میبخشد. برای بازگشت به مسیر راهحلی برای خود در نظر بگیرید سپس آن را برای دیگران بازگو کنید.
این شیوه کمک میکند تا از خجالت و رودربایستی که باعث انحراف از مسیر میشود، مصون بمانید، سرانجام، پول و موفقیت به سمت کسانی سرازیر میشود که روی کسب مهارت، تکمیل وظیفه زندگیشان و چیزهای ارزشمندی همچون مقصد و هدف تمرکز کردهاند
این مقاله بخشی از کتاب زندگی در دستان تو بود برای تهیه این می توانید به لینک کتاب مراجعه فرمائید!
سپاس فراوان که بنده را تا آخر مقاله چطور فلسفه زندگی خود را پیدا کنیم؟ همراهی کردید بهترین ها را برای شما آرزومندم!سوالی بود در کادر زیر بپرسید بنده پاسخگوی شما هستم!
راستی دوست عزیز من اگر به دنبال مطالب به روز و کسب حال خوب هستی حتما اینستاگرام بنده را دنبال کن تا بتوانی کلی مطلب خوب دیگر هم داشته باشی!فقط کافیه روی لوگو اینستاگرام کلیک کنی!
از اینکه وقت ارزشمند خود را برای خواندن این مقاله قرار دادید از شما ممنونم،شاد باشید.
خودشناسی یکی از ابزار های مهم زندگی است اگر دوست دارید خودتان را بیشتر بشناسید و طبق این شناخت ساختمان وجودی خودتان را بسازید حتما این صفحه را مشاهده فرمائید
دیدگاهتان را بنویسید