مدرسه حیوانات
مدرسه حیوانات
با عرض سلام خدمت شما مخاطب عزیز و ممنون از شما که مقاله ی مدرسه حیوانات را از سایت تفکر نوین را می خوانید با بنده تا آخر این مقاله همراه باشید .
روزی روزگای حیوانات تصمیم گرفتند باید قهرمانانه ای انجام دهند تا از پس مشکلات (جهان نو)بر بیایند.به همین خاطر مدرسه ای برپا کردند به نام مدرسه حیوانات. در مدرسه حیوانات برنامه ی درسی فعالیت محوری را ترتیب دادند که شامل دو،بالا رفتن از درختفشنا و پرواز بود.برای اجرای راحت تر برنامه درسی،تمام حیوانات همه ی دروس را پذیرفتند یاد بگیرند.
اردک در شنا عالی بود،حتی بهتر از مربی اش،ولی در کلاس پرواز فقط نمره ی قبولی گرفت و در دو خیلی ضعیف بود.چون آهسته می دوید،مجبور شد بعد از مدرسه بماند و به خاطر تمرین دو،نمره ی شنایش افت کرد،تمرین آن قدر ادامه پیدا کرد که پا های پره دار اردک به شدت آسیب دید و در شنا نمره ی متوسط گرفت.نمره ی متوسط در مدرسه قابل قبول بود،بنابراین هیچ کس جز اردک به خاطر نمره اش نگران نبود.
خرگوش در کلاس دو،نفر اول کلاس بود،ولی در کلاس شنا به خاطر تحمل فشار روانی به بیماری مبتلا شد.
سنجاب در بالا رفتن از درخت عالی بود،ولی در کلاس پرواز مشکلات زیادی داشت،چون مربی اش مجبورش کرد از روی زمین پرواز کند،نه از بالای درخت.به همین خاطر دچار افسردگی شد و به خاطر تقلای زیاد،قولینج گرفتو در کلاس بالا رفتن از درخت،نمره ی C و در دویدن نمره ی D به دست آورد.
عقاب در کلاس بالا رفتن از درخت،از همه بهتر بود،ولی به روش خودش از درخت بالا می رفت.
در پایان سال تحصیلی،مار ماهی ناقصی که توانست خیلی خوب شنا کند و بدود و از درخت بالا رود و کمی پرواز کند،بالاترین معدل را به دست آورد و دانش آموز ممتاز شد.
سنجاب های مرغزار نتوانستد به مدرسه بیایند و با جمع کننده ی شهریه دعوا کردند،چون درس کندن زمین و تونل زدن را به برنامه ی درسی اضافه نکردند.آنها فرزندانشان را به عنوان شاگرد پیش گور کن فرستادند و بعدها به موش خرماها و گوفرها پیوستند تا مدرسه ی خصوصی موفقی را برپا کنند.
نکته اخلاقی که می توان از این داستان و مدرسه حیوانات گرفت این است که هر کسی استعداد و توانایی های منحصر به خودش را دارد اگر در کاری که توانایی و علاقه ای به آن ندارد گام بگذار نتیجه خوبی نصیب آن نخواهد شد و اینکه به زور نیست بلکه به فکر است.شما فکر کنید و ببینید چه نکات دیگری می شود از این داستان برداشت کرد!
داستانی آموزنده
چند وقت پیش برای مشاوره یک خانم به بنده مراجعه کرد،و چون من کارگاه هایی برگزار میکنم که در مورد بهبود فردی و روانشناسی هست،کسانی که رشته ی آنها روانشناسی هستش برای آن ها می تواند خیلی مفید باشه شرکت در این کلاس ها.به ایشون هم پیشنهاد دادم حالا که رشته ی شما روانشناسی هستش شرکت کنید و خیلی خوب می توانه کمکتون کنه.ایشون یک حرفی زدن که واقعا ناراحت شدم که چرا تفکر بعضی آدم ها به این شکل است.
چرا؟چون ایشون فرمودن که پدرشان گفته که این رشته را بخوانند ایشون هم گوش داده است موقع ای که با من صحبت می کردنند ترم ۶ بودند.گفتم خب چرا این کار را کردین گفتن که همینجوری خواستم به حرف پدر خودم گوش بدهم.گفتم علاقه ی شما چی هستش تا به حال به آن فکر کردین؟گفتن بله من رشته ی حقوق را دوست دارم اما خب نرفتم دیگه….گفتم خب برنامه ی شما برای آینده چه چیزی هستش؟گفتن که به آن فکر نکردم و اصلا زندگی هم دوست دیگر ندارم!!
یک تصمیم اشتباه چه دستاوردی داشته است؟مشاهده کردید که یک زندگی را به بی هدفی کشانده و باعث شده که فرد دیگر به آینده ی خود فکر نکند.خیلی خیلی موضوع مهمی است که انسان بداند چه علاقه و استعدادی دارد،و اینکه بداند چه راهی را می خواهد برود،اگر ندانیم استعداد و علاقه ما چیست راه خوشبختی خودمان هم پیدا نخواهیم کرد.
علاقه نباشد چی می شود؟
چون علاقه وقتی نباشد بی انگیزگی دنبال آن می آید،تصور کند سر کاری می روید که به آن اصلا علاقه ای ندارید یا رشته ای را می خوانید که اصلا آن را نمی شناسیدو به آن علاقه ندارید.متاسفانه در کشور ما این چنین اتفاق ها به اندازه ای زیاد است که ۸۳ درصد از آدم ها سر کاری می روند که اصلا آن را دوست ندارند.به خاطر همین است که آنقدر امید به زندگی پایین آمده است و هیچ انگیزه ای برای کار کردن نیست.
چند وقت پیش به اداره ای مراجعه کردم و افرادی که در آن جا کار می کردنند را میدیدم.یکی خواب بود،یکی اتاقش را کرده بود گلخانه،در یک اتاق بالای ۵ الی ۶ نفر بودند که اصلا هیچ کاری نداشتن و بیکار نشسته بودند.حتی اصلا انگیزه کار کردن هم نداشتن که هر روز خودتان هم این موضوعات را میبینید.کاسبی که حوصله جواب دادن به مشتری را ندارد،کارگری که دوست دارد فقط روز تمام شود و به خاه برود و… از این موضوعات.
شما دوست گرامی که هم اکنون این مقاله را می خوانید شاید یکی از این افراد خودتان بودید و هستید،اگر به این شکل است پیشنهاد بنده این است ۲ کتاب بنده را بخوانید و تمرین های این ۲ کتاب را انجام دهید تا زندگی شما تغییر کند.
دانلود رایگان کتاب الکترونیکی در جست و جوی معنای زندگی خود
در این ۲ کتاب با استعداد, علایق،راه زندگی،چشم انداز زندگی و رسالت زندگی آشنا می شوید پس حتما این ۲ کتاب را مطالعه بفرمائید.
وقتی اوایل این مقاله را می نوشتم دقیقا یاد مدارس خودمان افتادم که دقیقا استعداد یابی در آنجا وجود ندارد،ما اگر میخواهیم موفق شویم،باید ریشه ای یک کار را درست کنیم.
شاید دیگه وقت نباشه برای بعضی از آدم ها که راه زندگیشان را تغییر دهند این درست هستش اما خب اگر برای ما نشد برای فرزند خودمان که می توانیم این افکار و کارها را آموزش دهیم.فقط نباید به فکر خودمان باشیم،فرزند ما جایگزین ما در این زمین است و اگر ما بتوانیم روی فرزندان خود سرمایه گذاری کنیم مسلما دل ما هم شاد می شود.اما برای خودمان هم می شود کارهای صورت داد.
بعضی از کار ها هست که همیشه دوست داشتیم آن ها را انجام دهیم آن ها را که می توانیم انجام دهیم،همه ی راه ها که به سوی ما بسته نشده اند،مثلا من خیلی دوست دارم گاهی با خودم تنها باشم به خاطر همین هفته ای یکی دو بار به کوهنوردی میرم و با خودم تنهایی می گذرونم.تا فرصت است تا فرصت نفس کشیدن را داریم به خودتان برسید شاید فردایی نباشد.
راستی دوست عزیز من اگر به دنبال مطالب به روز و کسب حال خوب هستی حتما اینستاگرام بنده را دنبال کن تا بتوانی کلی مطلب خوب دیگر هم داشته باشی!فقط کافیه روی لوگو اینستاگرام کلیک کنی!
از اینکه وقت ارزشمند خود را برای خواندن این مقاله قرار دادید از شما ممنونم،شاد باشید.
دیدگاهتان را بنویسید